سفارش تبلیغ
صبا ویژن



پژوهش در سوره حج(آیه 71) - پژوهش در تفسیر

آیه 71

  "وَ یَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ یُنزَِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَ مَا لَیْسَ لهَُم بِهِ عِلْمٌ وَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِن نَّصِیرٍ" (71)

و /مشرکان /جز خدا چیزى را مى‏پرستند که هیچ دلیلى وبرهانی بر(حقانیت )آن فرو نفرستاده است، و چیزى را که هیچ علمى بدان ندارند. وروز ( رستاخیز)هیچ یاورى براى ستمکاران نیست. (71)

"عبادت":تذلّل با تقدیس. اطاعت.

"دون":غیر. حقیر. ناقص از دیگرى و بمعنى پائین، فوق، جلو، عقب نیز بکار رفته است.

"نزول":اصل نزول بمعنى فرود آمدن است‏

"سلط":سلطه بمعنى قدرت است (اقرب) راغب سلاطه را تمکّن و قدرت از روى قهر گفته است‏سلطان:دلیل و غلبه که عبارت اخراى تسلّط است.

"ظلم":الظُّلْمَةُ: عدمُ النّو(مظلم) (بصیغه فاعل) تاریک ایضا کسیکه در تاریکى داخل شود

"نصر":یارى.

تفسیر:

{ احتجاج بر اینکه مشرکان برهان و علمی بر خدایی" شرکاء" ندارند}

حرف " باء" در " به" به معنای " مع" است و کلمه " سلطان" به معنای برهان و حجت است ؛ و معنای آیه این است که: مشرکین به جای خدا چیزی_همان بتی که شریک خدا میگیرند_ را می پرستند که خداوند هیچ حجت و دلیلی نازل نکرده که آنها بدان متمسک شوند و مشرکین به چنین حجتی علم ندارند.

بعضی از مفسران (1) گفته اند: اگر جمله " و مشرکین به چنین حجتی علم ندارند" را اضافه کرد برای این است که آدمی بسیاری از چیزها را میداند و به آن علم دارد, با اینکه هیچ حجتی بر آن ندارد مانند ضروریات بدیهی , و چه بسا نزول سلطان را به  دلیل نقلی تفسیر کرده اند. 

و مراد از "علم" را دلیل عقلی گرفته, آیه را چنین معنا کرده اند: مشرکین به جای خدا چیزهایی می پرستند که نه دلیل نقلی بر آن دارند و نه دلیل عقلی . ولی این تفسیر خودش تفسیری است بی دلیل, و "تنزیل سلطان" همانطور که شامل دلیل نقلی , یعنی وحی و نبوت می شود, شامل ادله عقلی هم هست, چون ادله عقلی را نیز خدا بر دلها نازل کرده.

"وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ" ظ بعضی از مفسران گفته اند: تهدید مشرکین است و مراد این است که مشرکین یاوری ندارند که ایشان را از عذاب محافظت نماید.

ولی به طوری که از سیاق بر می آید ظاهراً جمله مذکور در مقام احتجاج بر این است که مشرکین برهان و علمی به خدایی شرکائشان ندارند, به این بیان که اگر چنین حجتی و علمی می داشتند , آن برهان یاور ایشان می شد, چون برهان یاور صاحب برهان است,و علم یاور عالم است. لیکن مشرکین ظالمند و برای ظالمان یاوری نیست. پس به همین دلیل برهان و علمی هم ندارند و این از لطیفترین احتجاجات قرآنی است.

یکی از روشنترین دلائل بطلان شرک و بت پرستی این است که هیچگونه دلیل عقلی و نقلی بر جواز این عمل دلالت نمی کند, در آیه نخست در واقع این ابطال اعتقاد بت پرستان استکه معتقد بودند خدا اجازه بت پرستی را به آنها داده , و این بتها شفیعان درگاه او می باشند.
بدیهی است کسی که در اعتقاد و اعمال خود متکی به دلیل روشنی نیست, ستمگر است, هم به خویش ستم کرده و هم به دیگران, و به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهی هیچکس قدرت دفاع از او ندارد, لذا در پایان آیه می گوید:" برای ستمکاران یاور و راهنمایی نیست."

بعضی از مفسران گفته اند که "نصیر" در اینجا به معنی دلیل و برهان است, چرا که یاری کننده حقیقی همان میباشد(2). این احتمال نیز وجود دارد که مراد از "نصیر" , راهنما است و مکملی است برای بحث گذشته, یعنی نه حجت الهی دارند , نه دلیل عقلی که خود به آن رسیده باشند , و نه رهبر و راهنما و استادی که آنها را در این مسیر یاری کند, چرا که آنها ستمگرند و در برابر حق تسلیم نیستند.

این تفسیرهای سه گانه با هم منافاتی ندارند , هرچند تفسیر اول روشنتر به نظر می رسد.
در احسن الحدیث آمده , یعنی نه دلیلی از طریق وحی دارند و نه از راه علم , و معلوم می شود که علوم ضروری مانند وحی آسمانی , انسان را به حق دلالت میکند. جمله 
وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ نتیجه صدر آیه است , یعنی نه وحی آمده و نه علمی بر آن شاهد است, علی هذا «نصیر» همان دلیل است که در حق بودن, انسان را یاری میکند. طبرسی فرموده : مانعی از عذاب خدایی ندارند.

یک نکته جالب اینکه کلمه (یَعْبُدُونَ) به صیغه مضارع به کار رفته که برای استمرار است . به این معنی که مشرکان و بت پرستی و بت پرستان تنها در اعصار گذشته نبوده اند. بلکه در آینده هم برای همیشه خواهند بود. گواه بر این موضوع , این همه ادیان جعلی و ساختگی است که در کره ی زمین به وجود آورده اند. 

افراد این ادیان ساختگی نه تنها مشرکند, بلکه منکر وجود خدای بی همتا هستند, و به راستی این خود یکی از ده ها اخبار غیبی و معجزات قرآن مجید به شمار می رود. بدیهی است که هرگاه انسان یک عملی را انجام می دهد باید برای تجویز انجام دادن آن , دلیل و برهانی داشته باشد, تا اگر از او دلیل و برهان بخواهند بتواند بیاورد.

: برای انسان سزاوار است که از یکی از این دو امر پیروی کند:
 یا از شریعت خدا پیروی کند و به فرمانها و بازداشتنهای او گردن نهد,
 و یا از دانش پیروی کند. 

پس کسی که از هیچ یک از این دو امر پیروی نکند به خود ستم کرده است, و کسی که به خود ستم کند,  آیا می پندارد که آنگاه بتهای بشری و حجری شفیع و واسطه نجات او خواهند شد؟! در واقع آن بتها از هر نوع که باشند بر ضد او خواهند بود و در دوزخ با او محشور خواهند بود , چنانکه خدای تعالی گفته است:
«
إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ- شما و آن چیزهایی که سوای الله می پرستید هیزمهای جهنمید. شما به جهنم خواهید رفت» و از آنجا که یکی از روشنترین دلائل بطلان شرک و بت پرستی این است که هیچگونه دلیل عقلی و نقلی بر جواز این عمل دلالت نمی کند.دیدگاه مشرکان این بود که خداوند به بعضی اشیا و بت ها قدرت تدبیر و تصمیم عطا کرده ولی خودش فوق همه آنهاست, آنها خیال می کردند که جهان تحت تدبیر خدایان(ارباب) است و خدا را«رب الارباب» و خدای خدایان می پنداشتند.این آیه می فرماید: خداوند هیچ گونه اقتداری به هیچ یک از معبودهای خیالی شما نداده و هستی تحت تدبیر خدای یکتاست.

 : قال علی علیه السلام:
"کفاکَ مِن عَقلِکَ ما اوضحَ لکَ سُبُلَ غَیِکَ مِن رُشدِکَ"

 بس است تو را از عقل و خرد که راههای گمراهیت را از راههای رستگاریت به تو آشکار میسازد.


  1  مجمع البیان, ج7,ص9 
 2  المیزان  و فخر رازی



نویسنده : قرآن پژوه » ساعت 7:56 عصر روز پنج شنبه 91 خرداد 18