آغاز ادبیات نوشتاری شیعه را تقریبا میتوان به اواخر دوره اموی و در اواسط قرن دوم هجری نسبت داد. در آن روزگار , ثبت حدیث در دفاتر از سوی راویان حدیث, از جمله راویان شیعی کمابیش آغاز شده بود. اندکی پس از آن نیز تدوین کتابهای فرم یافتهتری درباره علوم قرآنی و فقه هم آغاز شد.(1) قدیمترین آثار قرآنی و تفسیری شیعه را میتوان به دو دسته مجزّا از نظر زمانی تقسیم کرد: نخست تفسیر شیعه در عصر ائمه (تا آغاز غیبت صغری) و دوم تقسیر شیعه در دوره تدوین (از آغاز غیبت صغرا تا پایان قرن چهارم). مجموعه این دو مرحله را در مقایسه با تحولات تفسیرنگاری شیعه در قرن پنجم در بغداد، میتوان «تفسیر پیش ـ طوسی» نامید.
باآنکه سه تن از معروفترین قاریان هفتگانه را شیعه دانستهاند, تا پیش از شیخ طوسی نقل قرائات مشهور کماهمیتترین بخش در روایات تفسیری شیعه بهشمار آمده است. متون و مراجع شیعه و سنّی هم به بسیاری از امامان شیعه در برخی آیات قرآن, قرائتی خاص, و حتی گاه به برخی از ایشان چون امام صادق (ع) مصحفی خاص هم نسبت دادهاند (زنجانی, تاریخ القرآن, ص 78ـ79). برخی از این قرائات را اصحاب ائمه نقل نکردهاند, بلکه ناقل آنها عمدتاً نویسندگان کتب تفسیر و قرائات چون طبری, زمخشری, ابنخالویه, أبوعمرو دانی, و ابنجَزَری بودهاند. مجموعهای از این قرائات خاص ائمه (ع) که در مراجع و متون تفسیری شیعه و اهل سنت آمده است, به همت مجیب الرفیعی در قراءات أهل البیت القرآنیة گردآوری شده که بهنظر بسیار ناقص مینماید. مایر برـاَشِر هم در مقالهای مفصّل اغلب روایات شیعی در متون حدیثی کهن امامیه تا عصر کلینی را گرد آورده است که به اختلاف در نحوهی قرائت یا کتابت آیهای از قرآن بنابر رأی ائمه اشاره دارند؛ گواینکه بسیاری از این موارد را میتوان شأن نزول آیه یا توضیحات تفسیری منقول از ائمه دانست.
هرچه از نخستین سدههای پس از عصر غیبت به این سو میآییم, مفسران شیعه کمتر به نقل قرائات خاص اهل بیت (ع) میپردازند و در عوض حجم منقولات قرائتی از قاریان مشهور یا حتی شاذ بیشتر و بیشتر میشود. در قدیمترین متون مدوّن تفسیری شیعه که همگی پیش از دورهی شیخ طوسی فراهم آمدهاند, اشارات فراوانی به نحوهی قرائت خاص ائمه در برخی آیات قرآن مییابیم. برخی از این موارد به آیاتی مربوط میشود که قرائت منقول تفاوت معنایی بزرگی ایجاد میکند. مثلاً: کنتم خیر ائمة به جای خیر اُمّة (آلعمران, 110) یا بلّغ ما أنزل الیک [فی علیّ] (مائده, 67). در التبیان, نخستین تفسیر کامل شیعه که به دست شیخ طوسی در قرن پنجم فراهم آمده است, باز هم مواردی از نقل اختلاف قرائات را مییابیم, با این تفاوت که اولاً این نقلها همراه با نقل قرائات متداول هفتگانه یا دهگانهاند و ثانیاً هیچیک از روایات اختلاف قرائات منسوب به اهل بیت دالّ بر تحریف یا نقصان آیات نیست.
از بحثهایی که در موضوع قرائت مطرح است ,پیدایش قراء سبعه میباشد که برخی از فقها قرآن را بر اساس قرائتهای آنها جایز می دانند. با مرور اجمالی به زندگینامه این ھفت نفر و زمان شھرت قرائت آنھا این نکته بھتر آشکار خواھد شد که ھیچ روایت نبوی (ص) و روایات رسیده از ائمه اطھار(ع) را نمی توان متوجه قرائت این ھفت نفر دانست، زیرا زمان صدور روایت فاصله زیادی با زمان مطرح شدن قرائت این ھفت نفر دارد.
این ھفت نفر عبارتند از:
عبدلله بن عامر دمشقی، متولد سال 80 رحلت 118 – ایشان از قراء اھل شام است و از پیروان معاویه می باشد که نسبت فسق ھم به او فراوان داده شده است. (التمھید، ج 2، ص243)
عبدلله بن کثیر مکّی، تولد 45 درگذشت 120
عاصم بن بھدله ابی النجود کوفی، درگذشت 127
زبّان بن العلا ابوعمر و بصری، تولد 68 درگذشت، 154
حمزه بن حبیب کوفی تولد، 80 درگذشت، 156
نافع بن عبدالرحمن مدنی درگذشت، 169
علی بن حمزه کسایی کوفی درگذشت، 189 .
از این افراد چھار نفر قطعاً شیعه می باشد، عاصم، حمزه، کسایی، ابوعمر و بصری. افزون بر این که قراء معروفی چون عبدلله بن مسعود، ابی بن کعب، ابودردا، مقداد، ابن عباس، ابی الاسود، علقمه، ابن سائب، سلمی، زربن حبیش، سعید بن جبیر، نصر بن عاصم، یحیی بن یعمر، حمران ابن اعین، ابان بن نعلب و … ھمه، شیعه ھستند؛( التمھید، ج 2، ص 243 و 252 )زندگی اینھا ھیچ کدام معاصر رسول لله (ص) نبوده است و زمان برخی مانند نافع، کسایی به بعد از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) مربوط می شود. گرچه زمان برخی از اینھا ھمزمان با امام صادق (ع) است، لیکن اولاً ھمه ھفت نفر در آن زمان نبودند؛ ثانیاً مھم مطرح بودن قرائت آنھاست. این ھفت نفر در زمان امام صادق (ع) به عنوان قراء سبع معروف نبوده اند، بلکه قرائت آنھا ھم مانند سایر قرائت ھای گمنام در حاشیه قرائت اصلی قرآن بوده است. در ھنگامی که احمد بن موسی بن العباس ابوبکر بغدادی معروف به ابوبکر بن مجاھد متوفای 324 (فھرست ابن ندیم، ص 54 و معرفه قراء الکبار ص 269 ، التمھید، ج 2، ص 216 ) مسؤولیت إقراء و شؤون قرآن در دربار بنی عباس به عھده گرفت، از بین قراء، این ھفت نفر را به عنوان قرائت ھای صحیح انتخاب، به ھمه جا ابلاغ کرد و مردم را از قرائت ھای دیگر منع نمود. (وفیات الاعیان، تاریخ بغداد، ج 5، ص 144 ، مباحث فی علوم القرآن، ص 251 ) این کار ابن مجاھد موجب مطرح شدن قرائت این ھفت نفر شد. البته نه این که ھفت قرائت معروف و مشھور در کنار قرائت اصلی قرار داشته است، بلکه ھفت قرائت نسبت به سایر قرائت ھای گمنام شھرت پیدا کردند و اگر کسی می خواست قرائت گوناگون داشته باشد، به این قرائت ھا می خواند و در عین حال این قرائت ھا نسبت به قرائت اصلی ھمچنان گمنام بودند. در ھر صورت قرائت قراء سبع با زمان رسول لله (ص) خیلی فاصله دارد و نمی توان آنھا را متصل به زمان رسول لله (ص) و حتی زمان ائمه (ع) نمود. تجویز ھر قرائتی باید مستند به نظر حضرت یا ائمه (ع) باشد.