سفارش تبلیغ
صبا ویژن



ریشه کلمات آیات18تا24(ب) - پژوهش در تفسیر

  ( قاموس قرآن، ج‏2، ص: 293) خالق:"خلق‏":(بر وزن قفل و عنق) بمعن(قاموس قرآن، ج‏7، ص: 44)انزلنا:"نزول":اصل نزول بمعنى فرود آمدن است‏

( قاموس قرآن، ج‏3، ص: 1)هذا:"ذ":ااسم اشاره است و با آن بمفرد مذکر نزدیک اشاره میشود و چون هاء تنبیه بر آن داخل شود گویند: هذا.

( قاموس قرآن، ج‏5، ص: 260)قران :"قرء":جمع کردن‏-خواندن را از آن قرائت گویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم جمع میشوند0راغب گوید:ولى بهر جمع قرائت نگویند مثلا وقتیکه گروهى را جمع کردى نمیگوئى‏

( قاموس قرآن، ج‏2، ص: 6)"جبل":کوه‏

(قاموس قرآن، ج‏3، ص: 34)رایته:"رأى":دیدن. دانستن. نگاه کردن‏

( قاموس قرآن، ج‏2، ص: 248)خشعا:"خشع":خشوع بمعنى تذلّل و تواضع است‏0 راغب میگوید: خشوع بمعنى ضراعة و تذلّل است و اکثر استعمال آن در جوارح است چنانکه اکثر استعمال ضراعة در تذلّل و تواضع قلبى است.

( قاموس قرآن، ج‏4، ص: 115)متصدعا:"صدع" شکافتن. «صدعه صدعا:شقّه» کوه از ترس خدا خاشع و شکاف بر دارنده است.

( فرهنگ أبجدی عربی-فارسی، متن، ص: 216)"الخَشِیَة"-ج خَشَایَا [خشی‏]: مؤنث (الخَشِی) است.الخَشِی- "خشی‏": ترسو

(قاموس قران ج 1 ص 277) "تِلک":اسم اشاره است بر مفرد مؤنّث.این کلمه چهل و یک بار در قرآن کریم آمده و در اغلب اشاره بجمع است و چون جمع باعتبار جماعت مؤنث است از این جهت میشود بجماعت با تلک اشاره کرد

( قاموس قرآن، ج‏6، ص: 233)امثال:"مثل": (بر وزن جسر) بمعنى مانند نظیر و شبیه است‏مثل: (بر وزن فرس) مانند، دلیل، صفت، عبرت، علامت، حدیث و مثل دائر0راغب میگوید: مثل (بر وزن فرس) قولى است درباره چیزى که شبیه است بقولى درباره چیزى دیگر تا یکى آندیگرى را بیان و مجسّم کند.

( قاموس قرآن، ج‏4، ص: 175)نضرب:"ضرب":زدن.مثل زدن نظیر

 (قاموس قران ج 7 ‏ص: 129)"ناس":جماعت مردم‏0راغب میگوید: گاهى از الناس بطور مجاز فضلاء مقصود است نه عموم مردم و آن در صورتى است که معناى انسانیت و اخلاق حمیده مقصود باشد

 ( قاموس قرآن، ج‏6، ص: 192)"لعل"ّ:از حروف شبیه بفعل و مشهور آنست که باسم نصب و بخبرش رفع میدهد0

راغب گوید: بقول بعضى مفسّرین لعلّ از خدا در جاى واجب العمل است و در بسیارى از مواضع آنرا به «کى» تفسیر کرده‏اند.

دوّم لعلّ گاهى براى امید و توقع گوینده است‏

( قاموس قرآن، ج‏5، ص: 199)یتفکرون:"فکر": (بفتح و کسر اول) اندیشه.تأمل. بعبارت دیگر فکر اعمال نظر و تدبّر است براى بدست آوردن واقعیات‏0

( قاموس قرآن، ج‏1، ص: 97)"اللَّه":علم (اسم) خداوند تبارک و تعالى است، بعضى گویند اصل آن اله است، همزه‏اش حذف شده و الف و لام بر آن اضافه گشته و لام در لام ادغام گردیده است، باید دانست: در این کلمه صفت بخصوص از صفات حق تعالى منظور نیست و آن فقط علم ذات بارى است، ولى التزاما بجمیع صفات خدا دلالت دارد و شاید از این جهت گفته‏اند: اللَّه نام ذات واجب الوجودى است که جامع تمام صفات کمال است‏0وجود حق تعالى و توحید او اساس دین مبین اسلام و تمام ادیان آسمانى است، هیچ دینى و هیچ دانشمندى، موقعیّت و عظمت و وجود و صفات خدا را مانند قرآن تعریف نکرده و نشان نداده است.

(قاموس قرآن، ج‏5، ص: 34علم: (بر وزن فرس) نشانه. علامت.العالِم- دانشم

( قاموس قرآن، ج‏5، ص: 133)"غیب":نهان. نهفته. هر آنچه از دیده یا از علم نهان است0

( قاموس قرآن، ج‏4، ص: 74)شهادت:"شهد":شهود و شهادت بمعنى حضور و معاینه است و در صحاح مشاهده را معاینه گفته است‏0در مفردات گوید: شهود در معنى حضور و شهادت در معنى دیدن و معاینه اولى است.شهادت که بمعنى حضور و دیدن است گاهى بمعنى خبر قاطع آید



نویسنده : قرآن پژوه » ساعت 1:3 صبح روز جمعه 90 دی 9