سفارش تبلیغ
صبا ویژن



حشرتفسیرآیه2-تفسیر - پژوهش در تفسیر

 

تفسیر اطیب البیان

هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ راجع بقبیله بنى نضیر از یهود که چون پیغمبر بمدینه هجرت فرمود آمدند با حضرت معاهده کردند که متعرّض آنها نباشد مشروط بر اینکه آنها هم با مشرکین و سایر کفّار هم دست نشوند تا در جنگ بدر و فتح مسلمین گفتند این همان است که بما خبر داده‏اند ولى چون جنگ احد پیش آمد و مسلمین فرار کردند اینها جرأت پیدا کردند و با سایر قبائل یهود هم دست شدند و جماعتى را فرستادند و با ابو سفیان و مشرکین قریش عهد و میثاق بستند بر مقاتله پیغمبر و دو نفر از مسلمین را کشتند حضرت تشریف برد مطالبه دیه آنها را بکند اینها قصد کردند که از بام قصر خود سنگ رها کنند بر سر آن حضرت، حضرت تشریف برد مدینه و لشکرى فرستاد بر آنها اینها درهاى قصرهاى خود را بستند که مسلمین وارد نشوند حضرت امر فرمود نخل‏هاى آنها و مزارع آنها را بسوزانند اینها بالحاح و التجاء در آمدند و رعبى در قلب آنها پیدا شد حضرت از قتل آنها صرف نظر نمود مشروط بر اینکه از حجاز خارج شوند و بطرف شام بروند قبول کردند و وسائل مسافرت آنها را حضرت فراهم کرد و آنها رفتند جز جماعتى از آنها که بعض نقاط قصرها را خراب کردند و فرار کردند و بیهود خیبر ملحق شدند و شرح این قضایا مفصّل است، لذا خدا میفرماید او است خدایى که بیرون کرد کسانى که از اهل کتاب کافر بودند که بنى نضیر باشند. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏12، ص: 46

تفسیرنمونه:

(بعد از بیان این مقدمه(آیه اول) به داستان رانده شدن یهود بنى نضیر از مدینه پرداخته مى‏فرماید:" خداوند کسى است که کافران اهل کتاب را در اولین اجتماع و برخورد با مسلمانان از خانه‏هایشان بیرون کرد... و از آنجا که این نخستین اجتماع در نوع خود بود در قرآن به عنوان" لاول الحشر" نامیده شده، و این خود اشاره لطیفى است به برخوردهاى آینده با یهود" بنى نضیر" و یهود" خیبر" و مانند آنها... سپس مى‏افزاید: شما هرگز گمان نمى‏کردید که آنها از این دیار خارج شوند و آنها نیز گمان داشتند که دژهاى محکمشان از شکست آنها و عذاب الهى مانع مى‏شود" (ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّه)ِ آنها چنان مغرور و از خود راضى بودند که تکیه‏گاهشان دژهاى نیرومند و قدرت ظاهریشان بود، این تعبیر آیه نشان مى‏دهد که یهود بنى نضیر در مدینه از امکانات وسیع و تجهیزات فراوانى بهره‏مند بودند، به گونه‏اى که نه خودشان باور مى‏کردند به این آسانى مغلوب شوند و نه دیگران، ولى از آنجا که خدا مى‏خواست به همه روشن سازد که چیزى در برابر اراده او قدرت مقاومت ندارد حتى بدون آنکه جنگى رخ دهد آنها را از آن سرزمین بیرون راند! لذا در ادامه آیه مى‏فرماید:" اما خداوند از آنجا که گمان نمى‏کردند به سراغشان آمد، و در قلبشان وحشت و ترس افکند، به گونه‏اى که خانه‏هاى خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران مى‏کردند" (فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ  ).

آرى خدا این لشکر نامرئى، یعنى لشکر ترس را که در بسیارى از جنگها به یارى مؤمنان مى‏فرستاد بر قلب آنها چیره کرد، و مجال هر گونه حرکت و مقابله را از آنها سلب نمود، آنها خود را براى مقابله با لشکر برون آماده کرده بودند، بیخبر از آنکه خداوند لشکرى از درون به سراغشان مى‏فرستد، و چنان آنها را در تنگنا قرار مى‏دهد که خودشان با دشمن براى تخریب خانه‏هایشان همکارى کنند  .

درست است که کشته شدن رئیس آنها" کعب بن اشرف" قبل از این ماجرا وحشتى بر دل آنها افکنده بود، ولى مسلما منظور از آیه این نیست آن چنان که بعضى از مفسران گمان کرده‏اند- بلکه این یک نوع امداد الهى بوده که بارها در جنگهاى اسلامى به یارى مسلمین مى‏شتافت.

جالب اینکه مسلمانان از بیرون، دژهاى آنها را ویران مى‏کردند که به داخل آن راه یابند، و یهود از درون ویران مى‏کردند تا به صورت سالم به دست مسلمانان نیفتد، و نتیجه این همکارى ویران شدن استحکامات آنها بود! در مورد این آیه تفسیرهاى دیگرى نیز گفته شده، از جمله اینکه: یهود از داخل، دیواره دژها را ویران مى‏کردند تا فرار کنند و مسلمانان از بیرون تا به آنها دست یابند (ولى این احتمال بعید است  ).

و نیز گفته شده که این آیه معنى کنایى دارد مثل اینکه مى‏گوئیم فلان کس خانه و زندگیش را با دست خودش ویران کرد، یعنى بر اثر نادانیها و لجاجتها سبب بر باد دادن زندگى خود شد  .

یا اینکه منظور یهود از تخریب بعضى از خانه‏ها این بود که دهانه کوچه‏هاى داخل قلعه را ببندند تا مانع پیشروى مسلمانان شوند و در آینده نیز نتوانند در آن سکنى گزینند.  .

یا اینکه قسمتى از خانه‏هاى داخل دژ را خراب کردند تا در صورت کشیده شدن میدان نبرد به داخل دژ جاى کافى براى جنگیدن داشته باشند. یا اینکه در بناى بعضى از خانه‏ها مصالح گرانقیمتى وجود داشت آنها را تخریب کردند تا آنچه قابل حمل بود ببرند، ولى تفسیر اول از همه مناسبتر است  .

در پایان آیه به عنوان یک نتیجه‏گیرى کلى مى‏فرماید:" پس عبرت بگیرید اى صاحبان چشم"! (فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار)ِ .تفسیر نمونه، ج‏23، ص488-491

تفسیرالمیزان

معناى آیه این است که: خداى تعالى همان کسى است که یهودیان بنى النضیر را براى اولین بار از جزیرة العرب از خانه و زندگیشان بیرون کرد  .

 [معناى اینکه فرمود:" یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ "]

آن گاه به اهمیت این جریان اشاره نموده، مى‏فرماید:" ما ظَنَنْتُمْ أَنْ یَخْرُجُوا" یعنى:

هیچ احتمال نمى‏دادید که دست از وطن خود کشیده بیرون روند، چون شما از این قبیله قوت و شدت و نیرومندى سابقه داشتید." وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ" خود آنها هم هرگز چنین احتمالى نمى‏دادند، آنها پیش خود فکر مى‏کردند قلعه‏هاى محکمشان نمى‏گذارد خدا آسیبشان برساند، و مادام که در آن قلعه‏ها متحصن هستند، مسلمانان بر آنان غلبه نمى‏یابند. در این آیه با اینکه مى‏توانست بفرماید" مانعتهم حصونهم من المسلمین" فرمود" من اللَّه" و این بدان جهت است که در آیه قبلى اخراج آنان را به خدا نسبت داده بود. و همچنین در ذیل آیه، القاى رعب در دلهاى آنان را به خدا نسبت داد. از لحن این آیه استفاده مى‏شود که بنى النضیر چندین قلعه داشتند، نه یکى، چون فرموده" حصونهم  ".

آن گاه به فساد پندار آنان، و خبط و اشتباهشان پرداخته، مى‏فرماید:" فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا" خداى تعالى از جایى و از درى به سراغشان آمد که هیچ خیال نمى‏کردند  .

و منظور از" آمدن خدا" نفوذ اراده او در میان آنان است، اما نه از راهى که آنان گمان مى‏کردند- که همان دژها و درها است- بلکه از طریق باطنشان که همان راههاى قلبیشان است، لذا مى‏فرماید:" وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ". و کلمه" رعب" به معناى خوفى است که دل را پر کند،" یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ"، خانه‏هایشان را به دست خود ویران مى‏کردند که به دست مسلمانان نیفتد. و این از قوت سیطره‏اى بود که خداى تعالى بر آنان داشت، براى اینکه خانمانشان را به دست خود آنان و به دست مؤمنان ویران کرد. و اینکه فرمود:" و به دست مؤمنان" بدین جهت است که خدا به مؤمنان دستور داده، و آنان را به امتثال دستور و به کرسى نشاندن اراده‏اش موفق فرموده بود." فَاعْتَبِرُوا" پس پند بگیرید اى صاحبان بصیرت، چون مى‏بینید که خداى تعالى یهودیان را به خاطر دشمنیشان با خدا و رسول چگونه در بدر کرد بعضى از مفسرین «1» گفته‏اند: خود یهودیان خانه‏هایشان را خراب کردند، تا بهتر بتوانند فرار کنند، و مؤمنین خانه‏هاى ایشان را خراب کردند تا به آنان برسند  .

بعضى «2» دیگر گفته‏اند: منظور از تخریب خانه‏ها اختلال نظام زندگى است. یهودیان به خاطر نقض عهد، خانه‏هاى خود را خراب کردند. و منظور از خراب کردن آن به دست مؤمنین، این است که مؤمنین مامور شدند با ایشان قتال کنند  .

ولى هیچ یک از این دو قول به نظر درست نمى‏رسد، زیرا ظاهر جمله" یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ ..." این است که بیان باشد براى جمله" فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا" و معلوم مى‏شود که تخریب بیوت اثر نقض عهد است، و بعد از آن واقع شده است، و وجه اول مى‏خواست بگوید: تخریب خانه‏ها به نقشه خود یهود بود، نه نقشه الهى. و وجه دوم مى‏خواست بگوید: تخریب خانه‏ها عین نقض عهد است، نه اینکه به راستى خانه‏ها را خراب کرده باشند.                       ترجمه المیزان، ج‏19، ص:349-351



نویسنده : قرآن پژوه » ساعت 4:1 عصر روز سه شنبه 90 دی 6