سفارش تبلیغ
صبا ویژن



حشرآیه5تفسیر.. - پژوهش در تفسیر

تفسیر اطیب البیان

ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِینَةٍ , لینه یک نوع از درخت خرما است که بهترین اقسام خرما است  .

أَوْ تَرَکْتُمُوها قائِمَةً عَلى‏ أُصُولِها که بر جا بگذارید باید به اذن و اجازه خدا باشد. فَبِإِذْنِ اللَّهِ بدون اذن حقّ تصرّف ندارید دستورش و حدّ تصرّفش باید از جانب خدا برسد و اذن الهى براى اینست  .

وَ لِیُخْزِیَ الْفاسِقِینَ فاسق اعمّ از مشرک و کافر و معاند است زیرا فسق خروج از طاعت است و خزى عذاب و سرکوبى و خفّت و خواریست که بدانند در معاندة و مخالفت چه عواقب سویى دارد.

ترجمه المیزان

راغب مى‏گوید: کلمه" لینة" به معناى درخت خرماى خرم و پر بار است، حال هر نوع خرما که باشد (مفردات راغب، ماده" لین". )روایت هم شده که رسول خدا دستور داده بودند که نخلستان بنى النضیر را قطع کنند، همین که دست به قطع چند درخت زدند، یهودیان فریاد زدند: اى محمد تو همواره مردم را از فساد نهى مى‏کردى، حال این درختان خرما چه گناهى دارند که قطع مى‏شوند. به دنبال این جریان بود که آیه مورد بحث نازل شد، و پاسخ آنان را چنین داد که  :هیچ درخت خرم و پربارى را قطع نمى‏کنید، و یا آن را باقى نمى‏گذارید مگر به اذن خدا، و خدا در این فرمانش نتائجى حقه و حکمت‏هایى بالغه در نظر دارد که یکى از آنها خوار ساختن فاسقان، یعنى بنى النضیر، است  .

بنا بر این حرف" لام" در جمله" وَ لِیُخْزِیَ الْفاسِقِینَ" لام تعلیل است. و این جمله که حرف عطف" واو" بر سر آن آمده عطف است بر جمله‏اى محذوف، و تقدیر آن این است که  :

قطع کردن و نکردن درختان بنى النضیر به اذن خدا بود، تا چنین و چنان کند، و تا فاسقان را خوار سازد. بنا بر این، عطف در این آیه نظیر عطف در آیه" وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ" است، (سوره انعام، آیه 75) که مى‏فرماید: و ما این چنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا چنین و چنان شود، و تا از صاحبان یقین گردد.       ترجمه المیزان، ج‏19، ص: 351-352

            تفسیر نمونه

 در آخرین آیه از آیات مورد بحث به پاسخ ایرادى مى‏پردازد که یهود بنى نضیر- چنان که در شان نزول نیز گفتیم- به پیامبر ص متوجه مى‏ساختند، در آن موقع که دستور داد قسمتى از نخلهاى نزدیک قلعه‏هاى محکم یهود را ببرند (تا محل کافى براى نبرد باشد، یا براى اینکه یهود ناراحت شوند و از قلعه‏ها بیرون آیند و درگیرى در خارج قلعه روى دهد) آنها گفتند: اى محمد! مگر تو نبودى که از اینگونه کارها نهى مى‏کردى؟ آیه نازل شد و گفت:" هر درخت با ارزش نخل را قطع یا به حال خود واگذار کردید همه به فرمان خدا بود"! (ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِینَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوها قائِمَةً عَلى‏ أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ) «1  ».

و" هدف این بود که فاسقان را خوار و رسوا کند" (وَ لِیُخْزِیَ الْفاسِقِینَ  ).

" لینة" از ماده" لون" به یک نوع عالى از درخت خرما مى‏گویند، و بعضى آن را از ماده" لین" به معنى نرمى به نوعى از درخت خرما تفسیر کرده‏اند که شاخه‏هایى نرم و نزدیک زمین و میوه‏اى نرم و لذیذ دارد.

گاه" لینه" به" الوان" و انواع مختلف درخت نخل یا" نخله کریمه" تفسیر شده است که تقریبا همه به یک چیز بر مى‏گردد..

به هر حال بعضى گفته‏اند: اقدام به قطع قسمتى از درختان نخل" بنى نضیر" از سوى بعضى از مسلمانان روى داد، در حالى که بعضى دیگر مخالف بودند، در اینجا آیه فوق نازل شد و میان آنها فصل خصومت کرد.»

بعضى دیگر گفته‏اند: آیه ناظر به عمل دو نفر از اصحاب است که یکى به هنگام قطع درختان نخل درختان خوب را مى‏برید تا یهود را به خشم آورد. (و از قلعه فرود آیند) و دیگرى نخلهاى کم ارزش را مى‏برید تا آنچه پر ارزش است براى استفاده آینده باقى بماند، و به همین جهت در میان آنها اختلاف افتاد آیه نازل شد و گفت هر دو به اذن الهى بوده است .».

ولى ظاهر آیه این است که مسلمانان بعضى از درختان" لینه" (نوع خوب) را بریدند و بعضى از همانها را رها ساختند، و این عمل باعث ایراد یهود شد و قرآن به آنها پاسخ گفت تا روشن شود این کار از روى هواى نفس نبوده، بلکه یک دستور الهى در این زمینه صادر شده بود که در شعاع محدود این کار عملى گردد، تا بیش از حد ضایعاتى رخ ندهد.

در هر صورت این حکم یک استثنا در قانون معروف اسلامى است که مى‏گوید به هنگام حمله به دشمن نباید درختان را قطع کرد، و حیوانات را کشت، و زراعتها را آتش زد، این تنها مربوط به موردى بوده است که براى بیرون کشیدن دشمن از قلعه، و یا فراهم ساختن میدان جنگ و مانند آن ضرورت داشته، و در هر قانون کلى استثنائات جزئى ضرورى غالبا وجود دارد، همانگونه که اصل کلى بر نخوردن گوشت مردار است، ولى به هنگام اجبار و اضطرار" اکل میته" مجاز است.

جمله" وَ لِیُخْزِیَ الْفاسِقِینَ" (تا فاسقان را خوار و رسوا کند) نشان مى‏دهد که لا اقل یکى از اهداف این کار خوار نمودن دشمن و در هم شکستن روحیه آنها بوده است. نکته‏ها:

1- لشکرهاى نامرئى خدا!

در حالى که اهل دنیا براى کسب پیروزى بر نیروهاى ظاهرى و مادى خویش تکیه مى‏کنند، تکیه‏گاه خداپرستان ارزشهاى معنوى و امدادهاى الهى آنها است که نمونه‏اى از آن را در داستان شکست" بنى نضیر" و بیرون راندن آنها از مدینه در آیات فوق ملاحظه کردیم

در این آیات خواندیم که یکى از عوامل مؤثر پیروزى همان ترس و وحشتى بود که خدا بر دلهاى آنها افکند تا آنجا که خانه‏هاى خود را با دست خود ویران مى‏کردند، و حاضر شدند از اموال خود چشم بپوشند و از آن دیار بیرون روند  .

نظیر این معنى چند بار در آیات قرآن مجید آمده است از جمله در داستان گروه دیگرى از یهود بنام" بنى قریظه" که مسلمانان بعد از جنگ احزاب در یک درگیرى شدید با آنها روبرو شدند نیز آمده است، مى‏فرماید: وَ أَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصِیهِمْ وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً:" خداوند گروهى از اهل کتاب را که از مشرکان عرب حمایت کردند از دژهاى محکمشان فرود آورد، و در دلهاى آنها ترس و وحشت افکند، تا آنجا که گروهى را به قتل رساندید و گروهى را اسیر کردید" (احزاب 26  ).

همین معنى در داستان جنگ بدر نیز آمده است که مى‏گوید: سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ:" من به زودى در دلهاى کافران وحشت مى‏افکنم  ".

قسمتى از این وحشت که حکم یک لشکر نامرئى الهى را دارد طبیعى است هر چند قسمتى از آن اسرار آمیز است، و روابط آن با وسائل عادى بر ما مکشوف نیست، آنچه طبیعى است اینکه مؤمنان در هر حال خود را پیروز مى‏دانند خواه کشته و شهید شوند و خواه دشمن را در هم بکوبند، و کسى که منطقش این است ترس و وحشتى به خود راه نمى‏دهد، بلکه چنین انسان اعجوبه‏اى براى دشمنش وحشت‏انگیز است، همانگونه که در دنیاى امروز نیز کشورهاى بزرگى را مى‏بینیم که با داشتن پیشرفته‏ترین سلاحها، و بزرگترین ارتشها، از گروهى اندک مؤمنان راستین ستیزه‏جوى وحشت دارند، و دائما مى‏کوشند با آنها درگیر نشوند  .

در حدیثى از رسول خدا ص مى‏خوانیم که فرمود  :

نصرت بالرعب مسیرة شهر!:

من از جانب خدا به وسیله ترس و وحشت دشمنان یارى شده‏ام به فاصله یک ماه مجمع البیان" جلد 2 صفحه 519 (ذیل آیه 151 آل عمران)».

یعنى نه تنها کسانى که در میدان نبرد با من رو برو مى‏شوند وحشت دارند بلکه در نقاطى که دشمن از من یک ماه راه فاصله دارد وحشت و اضطراب حاکم است! در مورد لشکریان حضرت مهدى (عج) نیز مى‏خوانیم که سه لشکر او را یارى مى‏کنند: الملائکة، و المؤمنون، و الرعب!:" فرشتگان و مؤمنان و ترس و وحشت"! اثبات الهداة" جلد 7 صفحه 124».

در حقیقت آنها سعى مى‏کنند از برون ضربه نخورند اما خداوند از درون آنها را متلاشى مى‏کند، و مى‏دانیم ضربه درونى جانکاهتر و جبران ناپذیر است، چرا که اگر تمام سلاحها و ارتشهاى دنیا در اختیار کسى باشد ولى روحیه نبرد نداشته باشد محکوم به شکست و نابودى است.

2- توطئه‏هاى امروز یهود

تاریخ اسلام از همان آغاز با توطئه‏هاى آنها آمیخته شده بود و در بسیارى از حوادث دردناک آنها را داخل صحنه یا در پشت صحنه مشاهده مى‏کنیم، و عجب اینکه آنها به عشق پیامبر موعود به سرزمین حجاز آمدند، ولى بعد از این ظهور بزرگ از دشمنان سرسخت شدند و هم امروز نیز در بیشتر توطئه‏هاى ضد اسلامى یهود را در صحنه و یا در پشت صحنه مشاهده مى‏کنیم، و این عبرتى است براى صاحبان بصیرت! و همانگونه که تاریخ پیغمبر اکرم ص نشان مى‏دهد تنها طریق دفع آنان برخورد قاطعانه است، به خصوص" صهیونیستها" که در منطقشان هیچگونه مدارا و عدل و انصاف نیست، زبانشان زور است، و جز با زور و قدرت نمى‏توان با آنها سخن گفت، ولى با این حال از مؤمنان راستین بیش از هر چیز مى‏ترسند، و اگر مسلمانان امروز همانند یاران پیامبر ص از ایمان و استقامت و قاطعیت کافى برخوردار باشند ترس و وحشت آنها بر دلهاى این دشمنان خونخوار چیره مى‏شود، و مى‏توان با همین لشکر الهى آنها را از زمینهاى اشغال شده بیرون راند و این درسى است که رسول اللَّه ص در چهارده قرن قبل به ما داده است.             تفسیر نمونه، ج‏23، ص: 499-495

 



نویسنده : قرآن پژوه » ساعت 4:9 عصر روز سه شنبه 90 دی 6