ریشه کلمات ایات 18 تا24
(قاموس قرآن، ج5، ص: 220)اتقوا:"وقى":وقایه و وقاء حفظ شىء است از آنچه اذیّت و ضرر میرساند 0
(تقوى:) اسم است از اتقاء و هر دو بمعنى خود محفوظ داشتن و پرهیز کردنست. راغب گوید: تقوى آنست که خود را از شىء مخوف در وقایه و حفظ- قرار دهیم این حقیقت تقوى است سپس خوف را تقوى و تقوى را خوف گویند ...»
( قاموس قرآن، ج7، ص: 81)تنظر:"نظر":نگاه کردن. گاهى مراد از آن تدبّر و تأمّل و دقت است. و گاهى مراد معرفت حاصله بعد از فحص و تأمّل است (راغب).
( قاموس قرآن، ج7، ص: 93)"نفس "(بر وزن فلس) در اصل بمعنى ذات است. طبرسى ذیل وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ بقره: 9. فرموده: نفس سه معنى دارد یکى بمعنى روح دیگرى بمعنى تأکید مثل «جائنى زید نفسه» سوم بمعنى ذات و اصل همان است.
در صحاح گفته: نفس بمعنى روح است. «خرجت نفسه» یعنى روحش خارج شد ایضا نفس بمعنى خون است «ما لیس له نفس سائلة لا ینجس الماء اذا مات فیه» آنکه خون جهنده ندارد اگر در آبى بمیرد آب نجس نمیشود تا میگوید نفس بمعنى عین و ذات شىء است.ظاهرا خون را از آن نفس گفتهاند که روح با آن از بدنش خارج میشود.
(قاموس قرآن، ج5، ص: 256)قدمت:"قدم":(بر وزن فرس) پا--بنا بتعبیر طبرسى علت تسمیه پا بقدم، جلو انداختن آنست براى راه رفتن و بتعبیر راغب اصل در قدم پا و تقدم بمعنى پیش افتادن باعتبار آن است.
( قاموس قرآن، ج5، ص: 90)لغد:"غُدو":غُدوه (بضم غین) و غداة بمعنى بامداد است یا از اول صبح تا طلوع شمس
(غَد): فردا. اعمّ از آنکه فرداى حقیقى باشد
( المفردات فی غریب القرآن، ص: 273)خبیر:"خبر":الخُبْرُ: العلم بالأشیاء المعلومة عالم ببواطن أمورکم، و قیل: خبیر بمعنى مخبر0
( قاموس قرآن، ج5، ص: 44)تعملون:"عمل":کار. اعمّ از آنکه خوب باشد یا بد. خوب و بد بودن آن بوسیله قرینه معلوم میشود
راغب گوید: عمل هر فعلى است که از حیوان روى قصد واقع شود، آن از فعل اخصّ است زیرا فعل گاهى بفعل حیوانات که لا عن قصد سر زند اطلاق میشود و بعضا بفعل جمادات نیز گفته میشود ولى عمل خیلى کم بلا قصد و فعل جماد گفته میشود.
( قاموس قرآن، ج6، ص: 169)تکونوا:"کون":کان بمعنى بود، هست، واقع شده و غیر آن میاید. راغب میگوید: کان عبارت است از زمان گذشته.
( قاموس قرآن، ج1، ص: 132)نسوا:"نسى":نسى و نسیان هم بمعنى فراموش کردن آید و هم بمعنى اهمال و بىاعتنائى. فیومى در مصباح میگوید: نسیان مشترک است میان دو معنى یکى ترک از روى غفلت و دیگرى ترک از روى عمد0نسى (بر وزن فلس) در عرف نام چیزى است که بآن کم اعتنا میکنند.خدا را از روى بىاعتنائى فراموش کردند0
( قاموس قرآن، ج5، ص: 176)فاسقون:"فسق":(بر وزن قشر) خروج از حق0اهل لغت گفتهاند: «فسقت الرّطبة عن قشرها» خرما از غلاف خود خارج شد بتصریح راغب فسق شرعى از همین ریشه است در مصباح و اقرب گفته بقولى آن بمعنى خروج شىء از شىء على وجه الفساد است.
( قاموس قرآن، ج3، ص: 357)نسوا:"سوى":مساوات بمعنى برابرى است در کیل یا وزن و غیره گوئیم:
سوى: سوى بکسر و ضم سین خوانده شده و معنى آن عدل و وسط است «مکانا» ظاهرا ظرف است و سوى صفت مکان یعنى میان ما و شما وقتى معین کن در مکانى را که مسافت آن بهر دو طرف مساوى است و شاید مکان هموار و مستوى الاطراف مراد باشد. راغب گوید سوى (بضمّ و کسر) و سواء بمعنى وسط است .
( قاموس قرآن، ج4، ص: 109) "اصحاب": جمع صاحب است بمعنى رفیقان ملازم0
( فرهنگ أبجدی عربی-فارسی، متن، ص: 66)"النَّار":"نور": آتش، ج انورُ و نِیران و نِیرَة (این کلمه معمولا مؤنث بکار برده مىشود)، رأى و نظر و سمَت، دوزخ- «نارُ التَّهْوِیل»:
( قاموس قرآن، ج2، ص: 61)الجنه:"جَنّ"َ: (بفتح اوّل) پوشیدن.مستور کردن0جنّت:باغ
( قاموس قرآن، ج5، ص: 211)فایزون :"فوز":نجات. رستگارى راغب آنرا رسیدن بخیر با سلامت معنى کرده است. (قاموس قرآن، ج7، ص: 44)انزلنا:"نزول":اصل نزول بمعنى فرود آمدن است