شناسایی آیات تاریخدار سوره های قبل یا بعد
در روایات ترتیب نزول قبل از سوره حشر، سوره بینة آمده است.
در تفاسیر در مورد آیه 7 سوره بینة إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئکَ هُمْ خَیرُْ الْبرَِیَّة. اینگونه آمده است:
علامه در المیزان می گوید: أخرج ابن عساکر عن جابر بن عبد الله قال: کنا عند النبی ص فأقبل علی- فقال النبی ص: و الذی نفسی بیده- إن هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامة- و نزلت إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ فکان أصحاب النبی (ص) إذا أقبل علی قالوا: جاء خیر البریة.
در تفسیر نمونه آمده است، نزول این آیه در کنار خانه کعبه منافات با مدنى بودن سوره ندارد، زیرا ممکن است از قبیل نزول مجدد، و یا تطبیق بوده باشد، بعلاوه بعید نیست که نزول این آیات در سفرهایى که پیغمبر اکرم (ص) از مدینه به مکه آمده است واقع شده باشد، به خصوص اینکه راوى روایت" جابر بن عبد اللَّه انصارى" است که در مدینه به حضرت ملحق شد، و اطلاق مدنى بر اینگونه آیات بعید نیست.
بر طبق روایات ترتیب نزول پس از سوره حشر، سوره نصر قرار دارد.
علامه در المیزان می گوید: السورة نازلة بعد صلح الحدیبیة و نزول سورة الفتح و قبل فتح مکة.
و فی العیون، بإسناده إلى الحسین بن خالد قال: قال الرضا ع سمعت أبی یحدث عن أبیه ع: أن أول سورة نزلت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ- و آخر سورة نزلت إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ.
أقول: لعل المراد به أنها آخر سورة نزلت تامة کما قیل.
بنا برکتب تاریخی صلح حدیبیه سال 6 و فتح مکه سال 8 اتفاق افتاده است، و سوره نصر بعد صلح حدیبیه وقبل فتح مکه نازل شده است.
دروزه در التفسیر الحدیث می گوید:
المفسرون و کتّاب السیرة متفقون على أن الفریق الیهودی هم بنو النضیر إحدى قبائل الیهود الإسرائیلیین الذین کانوا یقیمون فی المدینة. و متفقون کذلک على أن حادثهم وقع بعد نحو خمسة أشهر من وقعة أحد. و المعقول أن یکون ترتیبها بعد سورة آل عمران التی احتوت مشاهد و ظروف هذه الواقعة. غیر أن الذین یروون ترتیب السور المدینة حسب النزول یجعلونها الخامسة عشرة و یجعلون سورة الممتحنة التی احتوت الإشارة إلى أحداث وقعت بعد صلح الحدیبیة مکانها بعد سورة آل عمران ثم یجعلون بعد الممتحنة سورة الأحزاب التی احتوت الإشارة إلى وقعتی الأحزاب أو الخندق و بنی قریظة اللتین وقعتا بعد مدة ما من وقعة بنی النضیر و لیس فی هاتین السورتین ما یبرر تقدیمهما على سورة الحشر و لیس فی سورة الحشر ما یبرر تأخیرها عنهما بل و عن غیرهما حتى تکون الخامسة عشرة فی الترتیب. و من العجیب أن رواة الترتیب لم ینتبهوا إلى ما فی ذلک من شذوذ و استحالة. و یبدو لنا أنهم خلطوا بین سورتی الحشر و الممتحنة و بدلا من أن یجعلوا الحشر بعد آل عمران جعلوا الممتحنة غلطا.
و لما کان هذا عندنا فی درجة الیقین لأنه قائم على واقع متفق علیه فقد رأینا أن نخلّ بالترتیب الذی تابعنا فیه المصحف الذی اعتمدناه و جلّ روایات الترتیب معا، فنجعل سورة الحشر بعد آل عمران بدلا من سورة الممتحنة و نقدم سورة الفتح التی یؤخرها الرواة کثیرا حتى یجعلوها الثانیة و العشرین أو السادسة و العشرین و التی نزلت فی حادث صلح الحدیبیة بدون أی مبرر ثم نجعل بعدها سورة الممتحنة لأن ذلک یتسق مع التسلسل الزمنی لوقائع السیرة النبویة.
دروزه می گوید: مفسران و کتب سیره متفقا این نظر را دارند که بنی نضیر یکی از قبایل یهود بودند که در مدینه اقامت داشتند. همچنین آنها متفقند که غزوه بنی نضیر پنج ماه بعد از واقعه احد رخ داده است.بنابراین معقول این است که سوره حشر بعد از آل عمران قرار گیرد، زیرا آل عمران به نشانه های غزوه بنی نضیر اشاره کرده است.در حالیکه براساس روایات ترتیب نزول حشر پانزدهمین سوره مدنی است، و سوره ممتحنه که به وقایع بعد از صلح حدیبیه اشاره دارد، بعد از آل عمران قرار گرفته است، و سوره احزاب که به واقعه احزاب (خندق) و بنی قریظه که بعد از واقعه بنی نضیر رخ دادند، اشاره دارد، بعد از ممتحنه قرار گرفته است. و در اینه دو سوره دلیلی بر تقدیم آنها بر سوره حشر و در این سوره نیز هیچ دلیلی بر تاخیر آن از سوره های احزاب و ممتحنه وجود ندارد تا اینکه پانزدهمین سوره مدنی قرار گیرد. و عجیب است که راویان روایات ترتیب نزول به این نکته توجهی نکرده اند، و به جای سوره حشر، سوره ممتحنه را بعد از آل عمران قرار داده اند.
اگر ما این را بپذیریم، به ترتیبی که در مصحف وجود دارد و به آن اعتماد کرده ایم، خلل وارد می شود. بنابراین به جای سوره ممتحنه سوره حشر را بعد از آل عمران قرار می دهیم و سور? فتح را که در حادث? صلح حدیبیه نازل شده و راویان بدون هیچ دلیلی سوره بیست و دوم یا بیست و ششم قرار داده اند، مقدم می کنیم. سپس بعد آن سور? ممتحنه را قرار می دهیم زیرا با وقایع تاریخی هماهنگی دارد.
بنابراین طبق آنچه دروزه گفته است، سوره حشر بعد ازسوره آل عمران و قبل از سوره های احزاب و ممتحنه قرار می گیرند و این با وقایع تاریخی سازگار است.
الف) سوره آل عمران
تفسیر نمونه می گوید: سوره آل عمران به گفته بعضی از مفسران مشهور در خلال سالهاى جنگ بدر و جنگ احد (سالهاى دوم و سوم هجرت) نازل شده است و بخشى از طوفانىترین دورانهاى زندگى مسلمین را در صدر اسلام منعکس مىکند.
علامه در المیزان می نویسد: غرض السورة دعوة المؤمنین إلى توحید الکلمة فی الدین، و الصبر و الثبات فی حمایة حماه بتنبیههم بما هم علیه من دقة الموقف لمواجهتهم أعداء کالیهود و النصارى و المشرکین و قد جمعوا جمعهم و عزموا عزمهم على إطفاء نور الله تعالى بأیدیهم و بأفواههم.
دروزه در التفسیر الحدیث می گوید: فی هذه السورة ثلاثة فصول طویلة: الأول فی صدد مناظرة بین النبی صلى اللّه علیه و سلم و أهل الکتاب. و الثانی فی صدد مواقف الیهود و مکائدهم. و الثالث فی صدد وقعة حربیة بین النبی و المسلمین و المشرکین. و قد تخلل کل فصل ما یناسب موضوعه من محاجّات و تندیدات و تنویهات و مواعظ و معالجات و تلقینات و مبادئ جلیلة.
و جمهور المفسرین و کتاب السیره متفقون على أن المناظرة التی جاء الفصل الأول فی صددها کانت مع وفد نصارى نجران. و لکنهم لا یذکرون متى قدم هذا الوفد إلى المدینة. و فی سیاق لابن سعد فی الجزء الثانی من طبقاته و للإمام أبی یوسف فی کتابه الخراج نصّ عهد نبوی لهم من شهوده أبو سفیان بن حرب. و هذا قد یعنی إن صحّ أن العهد کتب بعد فتح مکة بما لا یقل عن سنة. و یؤید هذا أن النبی صلى اللّه علیه و سلم فی کتاب العهد الذی کتبه لهم أمّنهم على أنفسهم و ملّتهم و أرضهم و أموالهم و بیعهم و أن لا یغیر أسقف عن أسقفیته و فرض علیهم جزیة سنویة مقدارها ألفا حلة و آذنهم فیه أن ذمته بریئة ممن أکل الربا منهم ...
إلخ. لأن هذا لا یمکن أن یکون وقع إلّا بعد أن صار للنبی سلطان على الیمن.
و هذا إنما تمّ بعد فتح مکة. و قد أورد ابن هشام خبر قدوم وفد من نصارى نجران على النبی فی سلسلة أخبار وقعت أحداثها قبل فتح مکة بمدة طویلة بل و قبل خبر وقعة أحد التی کانت فی السنة الهجریة الثالثة. و لم یذکر تاریخا و لا کتاب عهد مع ذکره أن الشطر الأول من السورة قد نزل فی مناسبة قدومه و أنهم تناظروا معه فی أمر المسیح و أنه اقترح علیهم المباهلة و جعل لعنة اللّه على الکاذبین امتنعوا و قالوا له نوادعک و نبقى على دیننا.
و إجماع الروایات على أن الفصل الأول هو فی صدد هذا الوفد و مجیء السورة فی الترتیبات المرویّة بعد سورة الأنفال یسوغان القول إن وفد نجران قد قدم فی وقت مبکر جدا من العهد المدنی و قبل فتح مکة. و یکون خبر نزول سورة آل عمران بعد سورة الأنفال بسبب الفصل الذی فیه خبر المناظرة مع الوفد واردا صحیحا. و حینئذ یکون الخبر الذی رواه ابن سعد و أبو یوسف عن قدوم الوفد بعد فتح مکة و کتابة النبی صلى اللّه علیه و سلم عهدا له حادثا ثانیا.
و جمهور المفسرین متفقون کذلک على أن الوقعة الحربیة التی جاء الفصل الثالث من فصول السورة فی صددها هی وقعة أحد التی جرت بین المسلمین و بین جیش کفار قریش عند جبل أحد قرب المدینة بعد خمسة عشر شهرا من وقعة بدر حیث زحف صنادید قریش على رأس جیش کبیر من مکة على یثرب لأخذ ثأرهم من یوم بدر. و ورود هذا الفصل فی السورة یؤید و جاهة کون السورة نزلت بعد سورة الأنفال التی دار معظمها على وقعة بدر. و لقد أورد ابن هشام خبر قدوم وفد نجران قبل خبر وقعة أحد. و قد یؤید کون وفد نجران جاء قبل وقعة أحد ورود فصل المناظرة فی السورة قبل فصل أحد. و لعل انتصار النبی و المسلمین فی بدر على أهل مکة کان ذا دویّ عظیم فی أنحاء الجزیرة- و هذا مما لا یتحمل ریبا- حفّز نصارى نجران على إرسال وفدهم لاستطلاع النبأ النبوی العظیم و سهل قدومه. و اللّه تعالى أعلم.
و من المحتمل أن تکون مواقف الیهود التی جاء الفصل الثانی فی صددها قد کانت فی ظروف قدوم وفد نجران فوضعت فصلا ثانیا. و فی کتب التفسیر روایات تذکر أن الیهود کانوا طرفا ثالثا فی ما کان یجری من مناظرة بین النبی و وفد نجران. و فی هذا الفصل خطاب موجّه إلى أهل الکتاب عامة حینا و إلى النصارى و الیهود حینا مما فیه تأیید لذلک. و لقد ذکرت روایات المفسرین اسم بنی النضیر فی سیاق تفصیل المواقف الیهودیة التی حکاها الفصل. و بنو النضیر إنما أجلوا عن المدینة بعد وقعة أحد. و فی هذا تأیید آخر. و قد یدل هذا أن وقعة أحد قد کانت بعد ذلک فوضع فصلها بعد الفصلین. و مع کل ما تقدم فنحن نرجح أن فصول السورة و آیاتها قد رتبت بعد استکمال نزولها کما هو شأن سورة البقرة. و اللّه أعلم.
به طور خلاصه دروزه می گوید: سور? آل عمران دارای سه بخش است:
?بخش اول، مناظر? اهل کتاب (طایفه ای از نصارای نجران) با پیامبر (ص)، که قبل از فتح مکه و واقع? احد رخ داده است، را بیان می کند.
بخش دوم، مواضع یهود و نیرنگ هایشان را بیان می دارد، که مفسرین منظور از یهود را بنی نضیر دانسته اند. (آیات 10_13).
بخش سوم،در مورد جنگ بین مسلمانان و مشرکین است. و جمهور مفسرین متفقند که این جنگ، جنگ احد است.
ب) سور? احزاب
با توجه به گفتار دروزه در التفسیر الحدیث سور? احزاب بعد از سور? حشر نازل شده است.
تفسیر نمونه دربار? محتوای سور? احزاب می نویسد: بحثهایى را که در این سوره آمده است مىتوان به هفت بخش تقسیم کرد:
بخش اول- سرآغاز سوره است که پیامبر اسلام ص را به اطاعت خداوند و ترک تبعیت از کافران و پیشنهادهاى منافقان دعوت مىکند، و به او اطمینان مىدهد که در برابر کارشکنیهاى آنها از وى حمایت خواهد فرمود.
بخش دوم- به پارهاى از خرافات زمان جاهلیت مانند مساله" ظهار" که آن را وسیله طلاق و جدایى زن و مرد از هم مىدانستند، و همچنین مساله پسرخواندگى (تبنى) اشاره کرده و قلم بطلان بر آنها مىکشد، و پیوندهاى خویشاوندى را در پیوندهاى واقعى و طبیعى منحصر مىسازد.
بخش سوم- که مهمترین بخش این سوره است مربوط به جنگ احزاب و حوادث تکان دهنده آن، و پیروزى اعجاز آمیز مسلمین بر کفار، و کارشکنیها و بهانهجوئیهاى گوناگون منافقان و پیمانشکنى آنان مىباشد، و در این زمینه دستورهاى جامع و جالبى بیان شده است.
بخش چهارم- مربوط به همسران پیامبر است که باید در همه چیز الگو و اسوه براى زنان مسلمان باشند، و در این زمینه دستورات مهمى به آنها مىدهد.
بخش پنجم- به داستان" زینب" دختر" جحش" که روزى همسر پسر خوانده پیغمبر (ص)، زید بود و از او جدا شد، به فرمان خدا با پیامبر ص ازدواج کرد و دستاویزى براى منافقان گشت قرآن در این زمینه پاسخ کافى به بهانهجویان مىدهد.
?بخش ششم- از مساله حجاب سخن مىگوید که با بخشهاى گذشته نیز رابطه نزدیک دارد و همه زنان با ایمان را به رعایت این دستور اسلامى توصیه مىکند.
بخش هفتم- که آخرین بخش را تشکیل مىدهد، اشارهاى به مساله مهم معاد دارد، و راه نجات در آن عرصه عظیم و همچنین مساله امانت دارى بزرگ انسان یعنى مساله تعهد و تعهد و تکلیف و مسئولیت او را شرح مىدهد.
آیات 9-25 این سوره از یکى از مهمترین حوادث تاریخ اسلام، یعنى جنگ احزاب، بحث مىکند.
جنگ" احزاب" چنان که از نامش پیدا است مبارزه همه جانبهاى از ناحیه عموم دشمنان اسلام و گروههاى مختلفى بود که با پیشرفت این آئین منافع نامشروعشان به خطر مىافتاد.
نخستین جرقه جنگ از ناحیه گروهى از یهود" بنى نضیر" روشن شد که به مکه آمدند و طایفه" قریش" را به جنگ با پیامبر ص تشویق کردند و به آنها قول دادند تا آخرین نفس در کنارشان مىایستند، سپس به سراغ قبیله" غطفان" رفتند، و آنها را نیز آماده کارزار کردند.
این قبائل از همپیمانان خود مانند قبیله" بنى اسد" و" بنى سلیم"، نیز دعوت کردند، و چون همگى خطر را احساس کرده بودند، دست به دست هم دادند تا کار اسلام را براى همیشه یکسره کنند، پیامبر ص را به قتل برسانند، مسلمین را در هم بکوبند، مدینه را غارت کنند، و چراغ اسلام را خاموش سازند.
مسلمانان که خود را در برابر این گروه عظیم دیدند به فرمان پیامبر ص به شور نشستند و قبل از هر چیز با پیشنهاد سلمان فارسى، اطراف مدینه را خندقى کندند تا دشمن به آسانى نتواند از آن عبور کند و شهر را مورد تاخت و تاز قرار دهد (و به همین جهت یکى از نامهاى این جنگ، جنگ خندق است).
لحظات بسیار سخت و خطرناکى بر مسلمانان گذشت، جانها به لب رسیده بود، منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند، جمعیت انبوه دشمن و کمى لشگریان اسلام در مقابل آنها (تعداد لشکر کفر را ده هزار، و لشکر اسلام را سه هزار نفر نوشتهاند) و آمادگى آنها از نظر تجهیزات جنگى و فراهم کردن وسائل لازم، آینده سخت و دردناکى را در برابر چشم مسلمانان مجسم مىساخت.
ولى خدا مىخواست در اینجا آخرین ضربه بر پیکر کفر فرود آید، صف منافقین را نیز از صفوف مسلمین مشخص سازد، توطئهگران را افشا کند، و مسلمانان راستین را سخت در بوته آزمایش قرار دهد.
سرانجام این غزوه به پیروزى مسلمانان تمام شد، طوفانى سخت به فرمان خدا وزیدن گرفت، خیمه و خرگاه و زندگى کفار را در هم ریخت، رعب و وحشت شدیدى در قلب آنها افکند، و نیروهاى غیبى فرشتگان به یارى مسلمانان فرستاد.
قدرتنمائیهاى شگرفى همچون قدرتنمایى امیر مؤمنان على ع در برابر عمرو بن عبد ود بر آن افزوده شد، و مشرکان بى آنکه بتوانند کارى انجام دهند پا به فرار گذاردند.
این دورنمایى بود از جنگ احزاب که در سال پنجم هجرى واقع شد.