سفارش تبلیغ
صبا ویژن



حشر23 - پژوهش در تفسیر

" او با اراده نافذ خود به اصلاح هر امر مى‏پردازد" (الْجَبَّارُ  ).

این واژه که از ماده" جبر" گرفته شده، گاه به معنى قهر و غلبه و نفوذ

اراده مى‏آید، و گاه به معنى جبران و اصلاح، و راغب در مفردات هر دو معنى را به هم آمیخته، مى‏گوید: اصل جبر اصلاح کردن چیزى است با غلبه و قدرت این واژه هنگامى که در مورد خداوند به کار رود بیانگر یکى از صفات بزرگ او است که با نفوذ اراده و کمال قدرت به اصلاح هر فسادى مى‏پردازد، و هر گاه در مورد غیر او به کار رود معنى مذمت را دارد، و به گفته" راغب" به کسى گفته مى‏شود که مى‏خواهد نقصان و کمبود خود را با ادعاى مقاماتى که شایسته آن نیست" جبران" کند، این واژه در قرآن مجید در ده مورد به کار رفته که نه مورد آن در باره افراد ظالم و گردنکش و مفسد است، و تنها یک مورد آن در باره خداوند قادر متعال (آیه مورد بحث) مى‏باشد

سپس مى‏افزاید:" او شایسته بزرگى است و چیزى برتر و بالاتر از او نیست" (الْمُتَکَبِّرُ  ).

" متکبر" از ماده" تکبر" به دو معنى آمده است: یکى ممدوح که در مورد خداوند به کار مى‏رود، و آن دارا بودن بزرگى و کارهاى نیک و صفات پسندیده فراوان است، و دیگرى نکوهیده و مذموم که در مورد غیر خدا به کار مى‏رود و آن این است که افراد کوچک و کم مقدار ادعاى بزرگى کنند، و صفاتى را که ندارند به خود نسبت دهند، و از آنجا که عظمت و بزرگى تنها شایسته مقام خدا است این واژه به معنى ممدوحش تنها در باره او به کار مى‏رود و هر گاه در غیر مورد او به کار رود به معنى مذموم است  .

و در پایان آیه، بار دیگر روى مساله توحید که سخن با آن آغاز شده بود تکیه کرده، مى‏فرماید:" خداوند منزه است از آنچه شریک براى او قرار مى‏دهند" (سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ  ).

تفسیر نمونه، ج‏23، ص: 554

البیان فی تفسیر القرآن

او خداوندى است که نیست جز او الهى  .

الْمَلِکُ مالک کلّ شى‏ء و کلّ شى‏ء تحت مملکته و سلطانه  .

الْقُدُّوسُ منزه از جمیع عیوب و نواقص و احتیاجات ذاتا و صفة و افعالا  .

السَّلامُ هو السلام و منه السلام و الیه یعود السلام  .

الْمُؤْمِنُ فى کمال الامن و الامان لا یعتریه شى‏ء و لا یتغیّر و لا یتبدّل  .

الْمُهَیْمِنُ حفظ حقوق هر ذى حقّى را مى‏نماید نگهبان است حقّ کسى را از بین نمى‏برد  .

الْعَزِیزُ قادر متعال قاهر بر کلّ ممکنات  .

الْجَبَّارُ جبروتیّت و بزرگى و عظمت و کبریایى خاصّ او است  .

الْمُتَکَبِّرُ اکبر من کلّ شى‏ء بل اکبر من ان یوصف و کلّ شى‏ء عنده حقیر ذلیل صغیر خاضع متذلل  .

سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ که نسبت خلق و رزق و اماته و احیاء و عزّت و ذلّت و صحّت و مرض و نعمت و بلاء و غنى و فقر را باسباب ظاهریّه مى‏دانند و بغیر او مى‏دهند  .

أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏12، ص: 484

ترجمه المیزان‏

 هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (24  )

او اللَّه است که آفریننده و پدید آورنده و صورتگر است او اسمایى حسنى دارد آنچه در آسمانها و زمین است تسبیح‏گوى اویند و او عزیزى است حکیم (24  ).

" هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ   ..."

کلمه" خالق" به معناى کسى است که اشیایى را با اندازه‏گیرى پدید آورده باشد. و کلمه" بارئ" نیز همان معنا را دارد، با این فرق که" بارئ" پدید آورنده‏اى است که اشیایى را که پدید آورده از یکدیگر ممتازند. و کلمه" مصور" به معناى کسى است که پدید آورده‏هاى خود را طورى صورتگرى کرده باشد که به یکدیگر مشتبه نشوند. بنا بر این، کلمات سه‏گانه هر سه متضمن معناى ایجاد هستند، اما به اعتبارات مختلف که بین آنها ترتیب هست، براى اینکه تصویر فرع این است که خداى تعالى بخواهد موجودات را متمایز از یکدیگر خلق کند، و این نیز فرع آنست که اصلا بخواهد موجوداتى بیافریند  .

 اینجا سؤالى پیش مى‏آید، و آن این است که چرا در دو آیه قبل بعد از نام" اللَّه  "

بلافاصله کلمه توحید" لا اله الا اللَّه" را ذکر نمود و سپس اسماى خدا را شمرد، ولى در آیه مورد بحث بعد از نام" اللَّه" به شمردن اسماء پرداخت، و کلمه توحید را ذکر نکرد؟ جوابش این است که بین صفاتى که در آن دو آیه شمرده شده که یازده صفت، و یا یازده نام است، با نامهایى که در آیه مورد بحث ذکر شده فرق است، و این فرق باعث شده که در آن دو آیه کلمه توحید را بیاورد و در این آیه نیاورد، و آن فرق این است که صفات مذکور در دو آیه قبل الوهیت خدا را که همان مالکیت توأم با تدبیر است اثبات مى‏کند، و در حقیقت مثل این مى‏ماند که فرموده باشد:" لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ" معبودى به جز خدا نیست، به دلیل اینکه او عالم به غیب و شهادت، و رحمان و رحیم و ... است. و این صفات به نحو اصالت و استقلال خاص خدا است، و شریکى براى او در این استقلال نیست، چون غیر او هر کس هر چه از این صفات دارد، خدا   به وى داده، پس قهرا الوهیت و استحقاق معبود شدن هم خاص او است، و

به همین جهت در آخر آیه دوم فرمود:" سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ". و با این جمله اعتقاد شرک را که مذهب مشرکین است رد نمود  .

و اما صفات و اسمایى که در آیه مورد بحث آمده صفاتى است که نمى‏تواند اختصاص الوهیت به خدا را اثبات کند، چون صفات مذکور عبارتند از: خالق، بارئ و مصور، که مشرکین هم آنها را قبول دارند. آنان نیز خلقت و ایجاد را خاص خدا مى‏دانند، و در عین حال مدعى آنند که به غیر خدا ارباب و الهه دیگر هست که در استحقاق معبودیت شریک خدایند  .

و اما اینکه در ابتداى هر سه آیه اسم جلاله" اللَّه" آمده، به منظور تاکید و تثبیت مقصود بوده، چون این کلمه علم (اسم خاص) است براى خدا، و معنایش ذات مستجمع تمامى صفات کمال است، و قهرا تمامى اسماى الهى از آن سرچشمه مى‏گیرد  .

" لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏"- این جمله اشاره به بقیه اسماى حسنى است، چون کلمه" الاسماء" هم جمع است، و هم الف و لام بر سرش آمده، و از نظر قواعد ادبى جمع داراى الف و لام افاده عموم مى‏کند  .

" یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ"- یعنى هر آنچه مخلوق که در عالم است حتى خود آسمانها و زمین تسبیح‏گوى اویند. و ما در سابق مکرر پیرامون اینکه تسبیح موجودات چه معنا دارد بحث کردیم .

این آیات سه‏گانه با جمله" وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ" ختم شده یعنى او غالبى است شکست ناپذیر، و کسى است که افعالش متقن است، نه گزاف و بیهوده. پس نه معصیت‏

 گناه‏کاران او را در آنچه تشریع کرده و بشر را به سویش مى‏خواند عاجز مى‏سازد، و نه مخالفت معاندان، و نه پاداش مطیعان و اجر نیکوکاران در درگاهش ضایع مى‏گردد

 توصیف خدا به دو وصف عزیز و حکیم اشاره دارد به اینکه کلامش هم، عزیز و حکیم است، از این بابت بود که در قرآن کریم کلام خود را هم عزیز و حکیم خوانده، یک جا فرموده:" وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ"

بحث روایتى [ (روایاتى در باره بعضى اسماء و صفات خداوند، و در باره محاسبه نفس و نظر در اعمال).]

در مجمع البیان در تفسیر جمله" عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ" از امام ابى جعفر (ع) روایت آورده که فرمود: غیب عبارت است از چیزى که تا کنون نبوده، و شهادت چیزهایى است که بوده‏

و در توحید به سند خود از ابى بصیر از امام ابى جعفر باقر (ع) روایت کرده که در ضمن حدیثى فرمود: خداى تعالى از ازل حى و زنده بوده، اما حى بدون حیات. و از ازل ملک و قادر بوده، حتى قبل از اینکه چیزى را ایجاد کرده باشد، و بعد از آنکه خلق را بیافرید ملکى جبار شد

 در کافى به سند خود از هشام جوالیقى روایت کرده که گفت: از امام صادق (ع) از معناى کلام خدا که مى‏فرماید:" سُبْحانَ اللَّهِ" پرسیدم که منظور از آن چیست؟ فرمود: منظور منزه بودن خدا (از نواقص) است‏

تفسیر نمونه‏

در آخرین آیه مورد بحث در تکمیل این صفات به شش وصف دیگر اشاره کرده چنین مى‏فرماید:" او خداوندى است آفریننده" (هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ).

" خداوندى که مخلوقات را بى کم و کاست، و بدون شبیهى از قبل، ایجاد کرد" (الْبارِئُ) «1».

 (1) بارئ از ماده برء (بر وزن قفل) در اصل به معنى بهبودى و رهایى از امور ناخوش آیند است، و لذا بارئ به کسى گفته مى‏شود که چیزى را بدون کم و کاست و کاملا موزون ایجاد کند، بعضى نیز آن را از ماده برى (بر وزن نفى) به معنى تراشیدن چوب گرفته‏اند که آن نیز به منظور موزون ساختن آن انجام مى‏گیرد. بعضى از ارباب لغت نیز تصریح کرده‏اند که بارئ کسى است که چیزى را بى سابقه و بدون نمونه قبلى، ابداء کند.

 آفریدگارى که به هر موجودى صورت خاصى بخشید" (الْمُصَوِّرُ).

و سپس از آنجا که اوصاف خداوند منحصر به این اوصاف نیست، بلکه اوصافش همچون ذاتش بى پایان است، مى‏افزاید:" براى او نامهاى نیک است" (لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏).

و به همین دلیل از هر گونه عیب و نقص، منزه و مبرى است،" و تمام موجوداتى که در آسمان و زمین هستند براى او تسبیح مى‏گویند" و او را از هر عیب و نقصى پاک مى‏شمرند (یُسَبِّحُ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).

و سرانجام براى تاکید بیشتر، روى موضوع نظام آفرینش به دو وصف دیگر از اوصافش که یکى از آنها قبلا آمد، اشاره کرده، مى‏فرماید:" او عزیز و حکیم است" (وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).

اولى نشانه کمال قدرت او بر همه چیز، و غلبه بر هر مانع است، و دومى اشاره به علم و آگاهى از نظام آفرینش و تنظیم برنامه دقیق در امر خلقت و تدبیراست

در آیه نخست از عمومى‏ترین اوصاف ذات (علم) و عمومى‏ترین اوصاف‏

 فعل (رحمت) که ریشه همه افعال خداوندى است بحث مى‏کند.

در آیه دوم، سخن از حاکمیت او و شئون این حاکمیت است، و صفاتى همچون" قدوس" و" سلام" و" مؤمن" و" جبار" و" متکبر"، با توجه به معانى آنها که در بالا ذکر کردیم همه از ویژگیهاى این حاکمیت مطلقه الهى است.



نویسنده : قرآن پژوه » ساعت 7:38 عصر روز سه شنبه 90 دی 6