نکته:- مصرف" فىء" (غنائم بدون جنگ).
اموالى که تحت عنوان" فىء" در اختیار رسول اللَّه ص به عنوان رهبر حکومت اسلامى قرار مىگرفت اموال فراوانى بود که شامل کلیه اموالى مىشد که از غیر طریق جنگ در اختیار مسلمین واقع مىشد، این اموال مىتوانست نقش مهمى در تعدیل ثروت در محیط اسلامى ایفا کند، چرا که بر خلاف سنت جاهلى هرگز در میان ثروتمندان اقوام و قبائل تقسیم نمىشد، بلکه مستقیما در اختیار رهبر مسلمانان بود، و او نیز با توجه به اولویتها آن را تقسیم مىکرد.
و چنان که در بحث انفال گفتهایم" فىء" بخشى از انفال است که بالغ بر دوازده موضوع مىشود0(براى توضیح بیشتر به کتب فقهى مراجعه شود).
پیغمبر اکرم ص اینهمه ثروت را براى شخص خودش نمىخواهد بلکه به عنوان رهبر و رئیس حکومت اسلامى در هر موردى لازم است صرف مىکند.
این نکته نیز قابل توجه است که این حق بعد از پیامبر ص به امامان معصوم ع و بعد از آنها به نواب آنها یعنى مجتهدان جامع الشرائط مىرسد، چرا که احکام اسلام تعطیل بردار نیست، و حکومت اسلامى از مهمترین مسائلى است که مسلمانان با آن سر و کار دارند و قسمتى از پایههاى این حکومت بر مسائل اقتصادى نهاده شده است و بخشى از مسائل اقتصادى اصیل اسلامى همینها است.
2- پاسخ به یک سؤال
در اینجا ممکن است این سؤال مطرح شود که چگونه خداوند دستور مىدهد که همه مردم بدون استثنا آنچه را پیامبر ص مىگوید بى قید و شرط بپذیرند؟!.
ولى با توجه به اینکه ما پیامبر را معصوم مىدانیم، و این حق فقط براى او و جانشینان معصوم او است پاسخ سؤال روشن مىشود.
جالب توجه اینکه در روایات زیادى به این مساله اشاره شده است که اگر خداوند چنین اختیاراتى را به پیامبرش داده به خاطر آن است که او را کاملا آزموده و خلق عظیم و اخلاق فوق العاده دارد که چنین حقى را به او تفویض فرموده است «1»تفسیر نور الثقلین ج5 ص279 تا 283
3- داستان غمانگیز فدک:
" فدک" یکى از دهکدههاى آباد اطراف مدینه بودکه بعد از جنگ خیبر یهود در هم شکست وساکنان فدک از در صلح و تسلیم در برابر پیامبر ص در آمدند و نیمى از زمین و باغهاى خود را به آن حضرت واگذار کردند، و نیم دیگرى را براى خود نگه داشتند و در عین حال کشاورزى سهم پیامبر ص را نیز بر عهده گرفتند و در برابر زحماتشان حقى از آن مىبردند.
با توجه به آیه" فىء" در این سوره، این زمین مخصوص پیغمبر گرامى اسلام ص بود و مىتوانست در مورد خودش یا مصارف دیگرى که در آیه 7 همین سوره اشاره شده مصرف کند، لذا پیامبر آن را به دخترش فاطمه" علیها سلام اللَّه" بخشید، و این سخنى است که بسیارى از مورخان و مفسران شیعه و اهل سنت به آن تصریح کردهاند، از جمله در" تفسیر در المنثور"(ج4 ص511 )از ابن عباس نقل شده هنگامى که آیه و آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ" (روم 38) نازل شد پیامبر ص فدک را به فاطمه بخشید (أقطع رسول اللَّه فاطمة فدکا)0ولى بعد از پیامبر ص کسانىبه بهانه حدیث مجعول" نحن معاشر الانبیاء لا نورث" آن را مصادره کردند، و با اینکه فاطمه ع رسما متصرف آن بود و کسى از" ذو الید" مطالبه شاهد و بینه نمىکند از او شاهد خواستند، حضرت ع نیز اقامه شهود کرد که پیغمبر ص شخصا فدک را به او بخشیده، اما با اینهمه اعتنا نکردند، در دورانهاى بعد هر یک از خلفا که مىخواستند تمایلى به اهل بیت نشان دهند فدک را به آنها باز مىگرداندند، اما چیزى نمىگذشت که دیگرى آن را مجددا مصادره مىکرد! و این عمل بارها در زمان خلفاى" بنى امیه" و" بنى عباس" تکرار شد.
(1و2و3و4) (1) کنز العمال ج2 ص 158.(2) کتاب فدک ص49
(3) شرح ابن ابى الحدید ج 16 ص209 به بعد.(4)صحیح مسلم ج 3ص 1380 حدیث 52 از کتاب الجهاد
اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج12، ص: 470تا472
مسئلة: آنچه از کفّار و مشرکین بدست مسئلة: آنچه از کفّار و مشرکین بدست مسلمین بیاید اقسام زیادى دارد که در کتب فقهیّه متعرّض شدهاند یک قسم غنائم دار الحرب است که بین مجاهدین تقسیم میشود و یکى از مواردیست که خمس باو تعلّق مىگیرد چون مورد خمس غنائم دار الحرب است و استخراج معادن و غوص و حلال مختلط به حرام که مقدار و صاحبش معلوم نباشد و ارض مشتراى از اهل ذمّه و منافع کسب که زائد بر مئونه باشد و یک قسم صفایاى ملوک است که خاصّ به نبىّ است و یک قسم انفال است مثل اراضى موات و آجام و بطون اودیه و میراث من لا وارث له و آنچه کفّار به اختیار میدهند مثل فدک و اموال که اینها را مىفرماید: قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ انفال آیه 1 و یک قسم فیء است که از کفّار بدون جنگ و خیل و رکاب بدست مىآیدوَ لِذِی الْقُرْبى مفسّرین عامّه اقوالى در باب ذى القربى گفتند که ما در آیه خمس نقل کردیم ولى مطابق مذهب شیعه مستفاد از اخبار معتبره قطعیّة الصدور بلکه ضرورى مذهب شیعه است مراد ذى القرباى پیغمبر ائمّه اطهار هستند که باید سهم خدا و رسول را هم تقدیم آنها کرد تا بمصارفى که مرضىّ خدا و رسول است صرف فرمایند و این سه سهم را که سهم امام مىگوئیم و در زمان غیبت باید در تحت نظر مجتهد جامع الشّرائط که نایب الامام است صرف نمود و شرطش اعلمیّت نیست بلى مصارفش باید طبق نظر مرجع تقلید باشد0
وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ و طبق اخبار متقدّمه و مذهب شیعه مراد یتامى و مساکین و ابناء سبیل سادات و ذرارى رسول اللَّه است که این سه سهم را سهم سادات مىنامیم و لازم نیست سه قسمت کردن به هر یک از این سه طائفه داده شود کافیست و احتیاج به اذن مجتهد هم ندارد0
تنبیه: فرق بین موارد خمس با فیء در مصرف اینست که در موارد خمس مسلمین به زحمت بدست مىآورند مثل استخراج معادن و غوّاصى و قتال و جدال و تکسّب و بذل ثمن و حیازت خداوند چهار سهم آن را براى آنها مباح فرمود و خمس آن را براى ارباب خمس قرار داد ولى در فیء هیچگونه زحمتى براى مسلمین نداشت هیچگونه حقّى براى آنها قرار نداد تمام باید به مصارف مذکوره برسد
وَ اتَّقُوا اللَّهَ اطاعت کنید و مخالفت نکنید و پرهیزگار باشید که مخالفت استحقاق عقاب دارد