روایت از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام: خدا را بدین لحاظ لطیف میگوئیم که مخلوقاتی لطیف و ظریف که از جمله آنها گیاهان می باشند دارد. (عیون اخبار رضا)
" لَهُ ما فِی ظاهر این جمله مىرساند که خبرى بعد از خبر باشد براى کلمه" ان" پس در نتیجه تتمه تعلیل در آیه سابق خواهد بود. گویا فرموده: خدا لطیف و خبیر و مالک همه موجودات در آسمان و زمین است و در ملک خود هر طور بخواهد به لطف و جبروتش تصرف مىکند، ممکن هم هست جملهاى غیر مربوط به سابق، و تعلیلى جداگانه و مستقل باشد.
و جمله" وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ" افاده مىکند که هر چند تصرفات او همه جمیل و نافع و سزاوار حمد و ستایش است ولى در عین حال خود او هیچ احتیاجى به آن تصرفاتش ندارد. پس مفاد دو اسم" غنى" و" حمید" مجموعا این است، که خداى تعالى جز آنچه که نافع است انجام نمىدهد، و لیکن آنچه انجام مىدهد نفعش عاید خودش نمىشود بلکه عاید خلقش مىگردد.
پیوند این دو صفت (غنى و حمید) با هم یک پیوند بسیار حساب شده است، چرا که اولا بسیارند کسانى که غنى هستند اما بخیلند و استثمارگر و انحصار طلب و غرق غفلت و غرور، و به همین دلیل عنوان غنى بودن گاهى تداعى این اوصاف را مىکند، ولى غنى بودن خداوند توأم است با لطف و بخشندگى، جود و سخاى او نسبت به بندگان که او را شایسته حمد و ستایش مىکند.
ثانیا: اغنیاى دیگر غنایشان ظاهرى است و اگر جود و سخایى دارند در واقع از خودشان نیست چرا که تمام نعمت و امکانات را خدا در اختیار آنها گذارده است، غنى بالذات و شایسته هر گونه ثنا و ستایش تنها ذات پاک او است.
ثالثا: بىنیازان دیگر اگر کارى مىکنند بالآخره سودى از آن عاید خودشان مىشود تنها کسى که بى حساب مىبخشد و سودى عائد او نمىگردد بلکه مىخواهد تا بر بندگان جودى کند، او است و به همین دلیل از همه شایستهتر به حمد و ثنا است.
وجود انسان، سراسر فقر و به هوا، غذا، مسکن، لباس و چیزهاى دیگر محتاج است و اگر چند روزى در شاخهاى از امور خود را بىنیاز بپندارد، دست به طغیان مىزند و عوارض و خطراتى به دنبال دارد، مانند: بىتفاوتى، غفلت، استثمار، ولى خداوند «الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»، بىنیاز مطلق و شایستهى هر گونه ستایش است.
غنى و بىنیاز بودن پروردگار اولا: ذاتى و ثانیا: مطابق با واقع است. و لذا خداى بىهمتا قبل از اینکه اشیاء را بیافریند باز هم غنى و بىنیاز بوده، کما اینکه بعد از فناء آنها، باز هم ذات مقدسش غنى و بىنیاز خواهد بود. و چون اینطور است پس به قضاوت عقل، یک چنین خدائى شایسته حمد و سپاس مىباشد.
قال عَلی عَلیهِ السَلام:
"وَ کانَ مِن اِقتِدارِ جَبرُوتِه لَطائِفِ صَنعَتِه اَن جَعَلَ مِن ماءِ البَحرِ الزّاخِرِ المُتَراکِمِ المُتَقاصِفِ یَبَسَاً جامِدَاً[2]"
و از توانایی سلطنت پروردگار و شگفتی های آفرینش های نیکوی اوآن است که از آب دریای گود بر هم ریخته ی بسیار موج زننده زمین خشک بی حرکت را آفرید.
[2] نهج البلاغه،خطبه 202،بند 1.